دلیل دیگر ضرورت توجه به این پیشنیاز ، این است که در مردم انگیزه " فراگیری قوانین و مقررات" را فراهم می کند. در حقیقت گوش شنوا ایجاد می کند. چرا که اگر فرد اطلاع نداشته باشد ، ممکن است در معرض مجازات و جریمه قرار گیرد. پس باید یاد بگیرد. در نتیجه نسبت به برنامه های آموزشی فرهنگ سازی بی تفاوت نخواهد بود.
حتی در کشور خودمان هم دیدیم که توقف پشت خط کشی عابر ، بستن کمربند ایمنی ، رعایت سرعت مجاز و ....... زمانی نهادینه شد که مردم خود را در قبال پلیس و جریمه دیدند.
البته مسلما پس از گذشت مدتی از " رعایت مقررات در یک موضوع خاص و بطور مستمر " ، این موضوع به تدریج نهادینه می شود. در سایر کشورهای پیشرفته ترافیکی هم این اتفاق افتاده است. یعنی در ابتدا نقش "اعمال قانون " ، شاید 100% باشد. و بعد از نهادینه شدن آن موضوع و تبدیل آن به فرهنگ ، نقش آن در موارد خاص نهادینه شده ، به کمترین مقدار خود می رسد ولی هرگز صفر نمی شود.
آنچه در ارتباط با ارتقای فرهنگ ترافیک مهم است، اولويتبندی اقدامات فرهنگسازی ترافيك است. چنانچه اولويتبندی زير رعايت نشود، شايد هرگز به نتيجهی مطلوب نرسيم:
گام اول فرهنگسازی ترافيك، انجام دو اقدام زير است:
انجام يك پروژه مطالعاتی با عنوان«طراحی سيستم جامع نظارت بر تخلفات و اعمال قانون» با استفاده از مشاور ايرانی و خارجی مشتركاً زیرا استفاده از تجربیات سایر کشورها ، عقب ماندگی زمانی ما را جبران می کند. نباید چرخ از نو ساخت.
انجام يك پروژه مطالعاتی با عنوان «طرح نحوهی ارتقای فرهنگ ترافيك» توسط مشاور ايرانی و خارجی مشتركا
٢. گام دوم فرهنگسازی ترافيك، انجام چهار اقدام زير به طور همزمان است:
پيادهسازی فازهایی از طرحهای مطالعاتی بالا همراه با انجام بندهای 3 و 5 و 6
٣. گام سوم فرهنگسازی ترافيك، انجام اقدامات زير میباشد:
استمرار پيادهسازی دو طرح مطالعاتی مندرج در بند1
يافتن سوژههای جديد و درست برای فرهنگسازی ترافيك (زيرا اكثر مطالب در با فرهنگسازی ترافیک تكراری شده است)
اختصاص بودجه كافی برای فرهنگسازی ترافيك توسط مراجع ذیربط
٤. گام چهارم: اجرای برنامههای فرهنگی و آموزشی در زمينهی فرهنگسازی ترافيك شامل :
استمرار پيادهسازی دو طرح مندرج در بند 1
طراحی سناريوهای «فرهنگسازی ترافيك» برای صداوسيما، مطبوعات، مدارس و سطوح مختلف تحصيلی
اجرای سناريوهای طراحی شده در رسانهها و مقاطع تحصيلی و...
جمع بندی: هر زمانی كه عنوان فرهنگسازی ترافيك مطرح میشود، سريعاً به ياد «گام چهارم» و صرفاً ابعاد آموزشی آن میافتيم. درحالی كه بدون گام اول، هرگز گامهای دوم تا چهارم ثمربخش نيست و بدون اجرای هر گامی، هرگز اجرای گامهای بعدی ثمربخش نخواهد بود. پس آموزش آخرین مرحله است نه اولین مرحله. پس باید بطور اساسی تغییر نگرش دهیم.
اين است راز عدم وجود فرهنگ ترافيك در كشور ما
بخشي از كتاب "ضرورت تغيير نگرش هاي ترافیکی" تاليف دكتر مهرداد تقي زاده
نظرات شما عزیزان: